طرح/ تا قدس راهی نمانده ...
دوشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۸ ، ساعت 15:45
برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)
وبلاگ جنگ نرم نوشت :
بادهای سیاهی که از دور میوزند، فقط بادند؛ فقط کولیاند؛ کولیهایی که به دنبال خانه میگردند و میخواهند طلسم آوارگیِشان را روی سر تو بشکنند. انگار دیواری کوتاهتر از دیوار تو پیدا نکردند که بتوانند دیوارهای بلندشان را بلندتر نشان بدهند! از پشت پنجرههای دودی هولوکاستهای وهمآلود، نعره میزنند و دستشان را روی گلوی تو میفشارند و دهان کودکانت را با بمب میبندند.
اما چرا تو؟چرا به آلمان نمیروند تا حقشان را از اجداد نازی آلمانیها پس بگیرند؟ چرا در آغوش کابارههای کثیفشان در اروپا لم نمیدهند و دست از سر مساجد تو برنمیدارند؟! چرا در دود کافههای شبآلود غرب محو نمیشوند؟چرا ساکت نمیشوند؟چرا این بادهای سرگردان، این کولیهای آواره از زمان موسی تا امروز، بیشتر از حقشان را از زمین و آسمان میخواهند؟ کاش دوباره موسی به سوی قومش باز میگشت، تا ببیند اینبار به سراغ کتاب رفتهاند و واژه واژه تورات را تحریف کردهاند! کاش برمیگشت، تا ببیند خاخامهای مشکیپوش آئینش فتوای جواز قتل کودکان مسلمان را میدهند!

بلند شو ای زیتون خونین؛ ای مادر سبز با برگهای ضخیم سوزنی، سرت را بلند کن و شاخههایت را به هوا پرتاب کن و هواپیماهای فانتوم را به خاک و آتش بکش! مِرکاواها را زیر پا له کن و خواب آسوده این بارهای سرگردان را به هم بزن! خوب نگاه کن؛ ببین آن طرفِ سیمخاردارها مردی ایستاده است که بادهای سرگردان، از چند کیلومتری هم نزدیک او نمیشوند. تا تمام کشورش را دور نزنند، نمیتوانند عبور کنند. حتی بعضی از خاخامها، کلاهشان را برایش از سر برمیدارند و آنقدر خم میشوند که موهای به هم بافتهشان، به کفشهاشان میخورد!آن طرف سیمخاردارها، مردی ایستاده است که بُرد غریوش حتی به مریخ هم میرسد؛ چه برسد به تلآویو!گوش کن؛ دارد قسم میخورد؛ «اسرائیل از خانه عنکبوت سستتر است.» حالا چهره شفقگونت، بشارتِ صبح میدهد. دستهای زخمیات را پنهان کن. سیمچین شکستهات را دور بینداز. تو باید سیمخاردارها را ببلعی تا آزاد بشوی.آرام سرفه کن؛ مبادا آدمبرفیها صدایت را بشنوند؛ تو باید زنده بمانی.
همین الان، فرمان سر بریدن یک گل دیگر صادر شد. سربازها میدوند. روی خاک مقدس تو، به سمت هدف میدوند و خون از زیر چکمههای اسرائیلیشان، میپاشد به دیوار. صبر کن!... ما بالاخره آن کلاه کوچک سیاه را از سرشان برمیداریم و لباسی باور نکردنی برایت میدوزیم، تاروپودش همه از آزادی... و بهار، پوست این درختان خشکیده زیتون را خواهد ترکاند.
همین الان، فرمان سر بریدن یک گل دیگر صادر شد. سربازها میدوند. روی خاک مقدس تو، به سمت هدف میدوند و خون از زیر چکمههای اسرائیلیشان، میپاشد به دیوار. صبر کن!... ما بالاخره آن کلاه کوچک سیاه را از سرشان برمیداریم و لباسی باور نکردنی برایت میدوزیم، تاروپودش همه از آزادی... و بهار، پوست این درختان خشکیده زیتون را خواهد ترکاند.
صبر کن!...
تو عروس همه تاریخ خواهی شد؛ عروسی با قد بلند و رعنا، لباسی سپید و خدایی و انگشتری زیبا مزین به نگین طلایی «قدس». « تاریخ»، قانون دارد. اینطور که نمیماند؛ صبر کن فلسطین!//نویسنده:محمدعلی کعبی -ماهنامه های ادبی//
به غزه رو کن و بنگر سکوت خفت بار،زاین شیوخ عرب،بردگان استکبار.به غزه رو کن و بنگر حمایت مردم به رغم ذلت حکامشان، از این مردم. ای قدس ای شهر خدا آزاد می خواهم تو را معراج گاه مصطفی آزاد می خواهم تو را ای قبله گاه اولین بهر رسول آخرین از سلطه صهیونیان آزاد می خواهم تو را.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جمع آوری مطالب و طراحی پوستر توسط : ابراهیم معصومی مدیر وبلاگ جنگ نرم www.jnarm.blogfa.com
برای دانلود با کیفیت عالی اینجا کلیک کنید (دانلود کنید)
